امروزه پیشبینی عود هپاتوسلولار کارسینوما یا HCC که نوعی سرطان کبد است، آن هم پس از جراحی، یکی از چالشهای مهم در حوزه درمان سرطان محسوب میشود. با توجه به آمار بالای مرگومیر ناشی از سرطان کبد، شناسایی دقیق بیمارانی که در معرض عود مجدد تومور قرار دارند، میتواند تا حد زیادی به بهبود نتایج درمانی کمک کند. در این مقاله، با اتکا به نتایج پژوهش جدید Jia و همکاران درباره سیستم نوآورانهای به نام TIMES یا Tumour Immune MicroEnvironment Spatial به بررسی اهمیت ریزمحیط تومور کبد، نقش حیاتی سلولهای ایمنی بهویژه سلولهای کشنده طبیعی (NK)، و تأثیر ژن SPON2 در پیشبینی عود هپاتوسلولار کارسینوما میپردازیم. در ادامه، ضمن تشریح روند کار این سیستم، مزایا و محدودیتهای آن را نیز بررسی خواهیم کرد.
نقش ریزمحیط تومور و سلولهای NK در سرطان کبد
ریزمحیط تومور (TME) شامل سلولهای سرطانی، سلولهای ایمنی، بافت همبند و رگهای خونی است و در شکلگیری، رشد و پاسخ به درمان نقش کلیدی دارد. سلولهای ایمنی بهویژه سلولهای NK، بخشی از سیستم ایمنی ذاتی بدن هستند و قادر به تشخیص و از بین بردن سلولهای سرطانیاند.
- در پژوهش Jia و همکاران، مشخص شد تراکم سلولهای NK در محل مرز تهاجمی تومور و مرکز تومور نقش تعیینکنندهای در پیشبینی عود دارد.
- بهخصوص سلولهای NK که بیان CD57 دارند، در افرادی با خطر کمتر عود سرطان کبد، فراوانتر بودند.
سیستم TIMES چیست؟
TIMES یا Tumour Immune MicroEnvironment Spatial، یک سیستم امتیازدهی است که بر پایه توزیع فضایی و بیان ژنهای کلیدی در بافت تومور عمل میکند. این امتیاز از ۰ تا ۱ متغیر بوده و هرچه مقدار آن بیشتر باشد، نشاندهنده احتمال بالاتر عود تومور است. این سیستم در پنج مرکز پزشکی مختلف روی ۲۳۱ بیمار مبتلا به سرطان کبد آزمایش و دقت آن تا ۸۲٪ تأیید شد.
نحوه ارزیابی در سیستم TIMES
- بررسی بیان پنج ژن کلیدی در نمونه بافت سرطانی.
- سنجش سطح بیان ژنها در نقاط مختلف تومور شامل مرز تهاجمی تومور، مرکز تومور و بافت سالم مجاور.
- جمعبندی دادههای حاصل و محاسبه امتیاز TIMES برای پیشبینی خطر عود سرطان.
ژن SPON2 و تأثیر آن در عملکرد سلولهای NK
از میان پنج ژنی که در محاسبه امتیاز TIMES استفاده میشوند، ژن SPON2 بیشترین قدرت پیشبینی را دارد. SPON2 پروتئینی ترشح میکند که در واکنش ایمنی ذاتی نقش مهمی ایفا میکند. در آزمایشهای سلولی و مدلهای حیوانی، مشاهده شد:
- سلولهای NK که بیان ژن SPON2 بالاتری دارند، توانایی بیشتری برای ترشح اینترفرون گاما (IFN-γ) و مهاجرت به سمت سلولهای سرطانی دارند.
- این سلولهای NK همچنین میتوانند سلولهای CD8+ را فعال کنند تا تولید IFN-γ را افزایش داده و سلولهای سرطانی را مؤثرتر نابود کنند.
- حذف ژن SPON2 یا کاهش بیان آن در سلولهای NK باعث رشد سریعتر تومور و کاهش نفوذ سلولهای ایمنی در بافت سرطانی شد.
مقایسه سیستم TIMES با روشهای مرسوم (TNM و BCLC)
سیستم TIMES در مقایسه با سایر سیستمهای پیشبینی مانند TNM (بر اساس اندازه تومور، درگیری غدد لنفاوی و متاستاز) و BCLC (در نظر گرفتن عملکرد کبد و شرایط عمومی بیمار) نتایج دقیقتری در تفکیک بیماران با عود و بدون عود ارائه داد. همچنین این روش:
- دقت بالاتری در پیشبینی افراد در معرض خطر عود سرطان دارد.
- در قیاس با معیارهایی مانند وجود سلولهای سرطانی در رگهای خونی، قدرت پیشبینی بالاتری نشان داده است.
مزایای استفاده از سیستم TIMES در مدیریت بالینی سرطان کبد
- تشخیص زودهنگام خطر عود: TIMES میتواند کمک کند افراد با احتمال عود بالاتر را سریعتر شناسایی کنیم.
- بهبود تصمیمگیری درمانی: با توجه به اینکه عود تومور ممکن است تا ۷۰٪ در عرض پنج سال رخ دهد، TIMES میتواند در انتخاب روشهای درمانی تکمیلی یا جایگزین بعد از جراحی نقش کلیدی داشته باشد.
- صرفهجویی در زمان و هزینه: هدفمند کردن درمان برای بیمارانی که بیشترین ریسک را دارند، از درمانهای غیرضروری و پرهزینه برای سایرین جلوگیری میکند.
چالشها و مسیر آینده
- عدم تعمیم به موارد غیرجراحی: نتایج TIMES عمدتا در بیمارانی بررسی شده که شرایط جراحی داشتهاند. کمتر از ۵۰٪ مبتلایان به سرطان کبد گزینه جراحی هستند، پس باید اثرگذاری این سیستم در بیماران پیشرفتهتر (مرحله عود، کاندید شیمیدرمانی سیستمیک یا پیوند کبد) نیز ارزیابی شود.
- کاربرد در بیوپسیهای تشخیصی: مشخص نیست که آیا این امتیازدهی را میتوان به نمونههای بیوپسی با حجم کمتر گسترش داد یا خیر.
- بررسی نقش داخلسلولی SPON2: عملکرد داخلسلولی این پروتئین در سلولهای NK همچنان ناشناخته باقی مانده و تحقیقات آینده ممکن است ابعاد جدیدی از مکانیسمهای ایمنی را آشکار کند.
جمعبندی
سیستم TIMES با تمرکز بر تفسیر فضایی (Spatial) سلولهای ایمنی و بیان ژنهای کلیدی، بهخصوص SPON2، در پیشبینی عود HCC پس از جراحی، تحولی نوین ایجاد کرده است. این سیستم در مقایسه با روشهای سنتی مانند TNM و BCLC، دقت بالاتری دارد و میتواند در تصمیمگیریهای بالینی و طراحی راهبردهای درمانی مؤثر واقع شود. با وجود برخی محدودیتها، استفاده از TIMES نویدبخش آیندهای است که در آن پزشکان با اطمینان بیشتری بتوانند ریسک عود سرطان کبد را برآورد کرده و درمانهای کارآمدتری را برای بیماران تدارک ببینند.