فراموشی خاطرات اوایل کودکی

فراموشی خاطرات اوایل کودکی: چرا نوزادان خاطره می‌سازند اما بعدا آن‌ها را به یاد نمی‌آورند؟

آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا فراموشی خاطرات اوایل کودکی رخ می‌دهد، درحالی‌که تحقیقات علمی نشان می‌دهد نوزادان حتی از یک‌سالگی توانایی ایجاد خاطره دارند؟ نتایج جدیدی که در مجله‌ی معتبر ساینس (Science) منتشر شده، بیان می‌کند نوزادان می‌توانند تجربیات را در ذهن ثبت کنند، اما بزرگسالان در بازیابی آن خاطرات اولیه ناتوان هستند. در این مقاله، براساس شواهد علمی و پژوهش‌های اخیر، بررسی خواهیم کرد که چگونه نوزادان خاطره می‌سازند و چرا ما در دوران بزرگسالی نمی‌توانیم آن‌ها را به یاد آوریم.

ثبت خاطرات در مغز نوزادان

طبق پژوهشی که در مجله‌ی Science منتشر شد، کودکان بین ۴ ماه تا ۲ سال، هنگام نگاه کردن به تصاویر جدید در اسکن‌های Functional magnetic resonance imaging، فعالیت هیپوکامپ نشان می‌دادند. نکته‌ی کلیدی در این مطالعه این بود که هر چه فعالیت هیپوکامپ در مواجهه با یک تصویر جدید بیشتر می‌شد، کودکان در مواجهه‌ مجدد با همان تصویر زمان بیشتری را صرف نگاه کردن به آن می‌کردند. از آن‌جا که نوزادان معمولا اشیای آشنا را طولانی‌تر نگاه می‌کنند، این نتیجه نشان می‌دهد آن‌ها در حال یادآوری و تشخیص دوباره‌ی تصویر هستند. این یافته تاییدی بر این موضوع است که فراموشی خاطرات اوایل کودکی به‌دلیل ناتوانی در شکل‌دهی خاطره نیست.

نقش هیپوکامپ در فراموشی خاطرات اوایل کودکی

هیپوکامپ، بخش مهمی از مغز در فرایند ذخیره و بازیابی خاطرات است. در پژوهش مذکور، بیشترین فعالیت هنگام کدگذاری خاطرات در بخش پسین هیپوکامپ مشاهده شد؛ دقیقا همان بخشی که در بزرگسالان هم با یادآوری خاطرات مرتبط است. این موضوع گواهی بر این ادعاست که کودکان حتی در سن یک‌سالگی قابلیت ساخت خاطره دارند و فراموشی خاطرات اوایل کودکی بیشتر ریشه در اختلالات یادآوری دارد تا تشکیل خاطره.

چرا خاطرات اوایل زندگی را به یاد نمی‌آوریم؟

اگر کودکان خاطره می‌سازند، پس چرا بزرگسالان توانایی بازیابی آن‌ها را ندارند؟ یکی از فرضیه‌های اساسی مطرح شده در این پژوهش آن است که ناهماهنگی بین نحوه‌ی ذخیره‌ی خاطره در دوران نوزادی و روش‌های جست‌وجو یا نشانه‌های مغزی ما در بزرگسالی، سبب فراموشی خاطرات اوایل کودکی می‌شود. طی سال‌های رشد، ما با تغییراتی بنیادی در حرکت (از خزیدن به راه رفتن)، زبان و درک محیط مواجه می‌شویم که نحوه‌ی ثبت و طبقه‌بندی خاطرات را دست‌خوش تغییر می‌کند. بنابراین، دسترسی به خاطراتی که در بافت رشدی دیگری ثبت شده‌اند، پیچیده‌تر می‌شود.

شواهد آزمایشگاهی از ماندگاری خاطرات در مغز

تحقیقات روی موش‌ها نشان می‌دهد خاطرات اوایل زندگی شاید همچنان در مغز باقی بمانند و این صرفا ناتوانی در دسترسی است که ما را دچار فراموشی خاطرات اوایل کودکی می‌کند. در یک مطالعه‌ی سال ۲۰۱۶، با استفاده از روش اپتوژنتیک، خاطراتی که در دوران نوزادی موش‌ها شکل گرفته بود، در مغز موش‌های بالغ فعال شد. این اتفاق بیانگر آن است که خاطرات ذخیره شده‌اند اما مسیرهای طبیعی دسترسی به آن‌ها در حالت عادی قابل فعال‌سازی نیست. اگرچه تکرار مستقیم این آزمایش در انسان ممکن نیست، اما به ما سرنخی می‌دهد که خاطرات دوران نوزادی احتمالا در مغز انسان نیز باقی می‌مانند.

به‌طور خلاصه، پژوهش‌ها تایید می‌کنند کودکان از سنین پایین خاطرات را در هیپوکامپ خود کدگذاری می‌کنند و این خاطرات احتمالا در مغز باقی می‌مانند. اما فراموشی خاطرات اوایل کودکی بیشتر ناشی از چالش‌های مرتبط با یادآوری این خاطرات در بزرگسالی است. تغییرات اساسی در رشد زبانی، حرکتی و شناختی باعث می‌شوند مغز ما نتواند به‌راحتی سرنخ‌های لازم برای بازیابی خاطرات آن دوره را بازیابی کند. بنابراین، خاطرات نوزادی احتمالا هنوز در گوشه‌ای از مغز ما ذخیره شده‌اند، هرچند راهی برای به‌یادآوردن آن‌ها در دسترس نیست.

مجله دایامگ

دریچه‌ای به علوم نوین با تمرکز تخصصی بر دنیای زیستی و پزشکی
مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید