سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی طی سالهای اخیر با چالشها و تغییرات عمدهای مواجه شده است. اگرچه این صنعت همیشه چرخههای رونق و رکود را تجربه کرده، اما رکود فعلی از بسیاری جهات “متفاوت” است. برخلاف گذشته که بعد از هر دوره رکود، موج جدیدی از سرمایهگذاری ظرف ۱۸ تا ۲۴ ماه ایجاد میشد، حالا بیش از چهار سال از افت شدید این صنعت میگذرد و عوامل اقتصاد کلان و عدم قطعیتهای سیاسی، زمستانی طولانیتر و عمیقتر را رقم زدهاند.
در این مقاله به بررسی روندها، چالشها و فرصتهای سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی در سال ۲۰۲۵ پرداختهایم و نقش بازیگران بزرگ و کوچک، نفوذ چین، تاثیر فناوریهای نوین و تغییر رفتار سرمایهگذاران را بر اساس جدیدترین دادهها تحلیل میکنیم.
شکاف بزرگ در سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی: پول بیشتر، استارتاپهای کمتر
تحلیل دادههای ۲۰۲۵ نشان میدهد که مجموع سرمایهگذاریهای خطرپذیر (VC) در حوزه زیستفناوری نسبت به سال ۲۰۲۴ تقریبا ثابت مانده و به حدود ۲۷ میلیارد دلار رسیده است. اما مهمترین نکته، کاهش تعداد دفعات تامین مالی و افزایش میانگین هر دور سرمایهگذاری است؛ به بیان ساده، پولهای بزرگ تنها نصیب تعداد معدودی شرکت زیستفناوری میشود.
سرمایهگذاران ریسکپذیر، به دلیل بازار نامطمئن IPO (عرضه اولیه سهام) و ادغام و تملیک، ترجیح میدهند سرمایه را روی شرکتهای با دادههای بالینی قوی یا حوزههای ترند (مانند بیماریهای عصبی، قلبی-متابولیک، ایمونولوژی و برخی سرطانها) متمرکز کنند. بسیاری از استارتاپها، بهویژه شرکتهای پلتفرمی یا بدون داده بالینی، با کمبود شدید سرمایه مواجهاند و حتی تامین سرمایه اولیه نیز به پایینترین میزان دهه اخیر رسیده است.

تورم دور اول سرمایهگذاری (سری A) و کاهش نقش مراحل بعدی
در سال ۲۰۲۵، بازار تامین مالی بیوتکنولوژی شاهد پدیدهای تازه به نام «تورم دور سری A» است؛ یعنی حجم سرمایهای که استارتاپها در این مرحله جذب میکنند، نسبت به ده سال قبل تقریبا دو برابر شده و در برخی موارد حتی به چند صد میلیون دلار در یک دور رسیده است، بهویژه برای استارتاپهایی که روی حوزههای داغ و پرتقاضا مثل درمان چاقی یا فناوریهای نوین آنتیبادی کار میکنند. این روند باعث شده بسیاری از استارتاپها بخش بزرگی از سرمایه مورد نیازشان را همان ابتدای مسیر و در دور سری A جذب کنند و دیگر کمتر سراغ مراحل بعدی مثل سری B و C بروند یا حتی این مراحل بهکلی حذف شوند. بهعبارت دیگر، حالا معمولا در دور سری A، استارتاپها پس از اثبات اولیه ایده و محصول، برای گسترش فعالیت و تشکیل تیم حرفهای، سرمایهای میلیونی از صندوقهای سرمایهگذاری دریافت میکنند؛ در حالی که در گذشته، برای مقیاسپذیری و ورود به بازارهای جدید باید منتظر دورهای بعدی سرمایهگذاری میماندند. حالا اما این ساختار تغییر کرده و مسیر رشد استارتاپها بهشکل محسوسی کوتاهتر و فشردهتر شده است. این تغییر الگو، تاثیر خود را بر بازار سهام هم گذاشته؛ به طوری که شرکتهای دارای محصولات تاییدشده یا نزدیک به بازار، ارزششان به سرعت افزایش یافته، اما شرکتهای پیشبالینی طی چهار سال اخیر تا ۹۰ درصد از ارزش خود را از دست دادهاند.
در دور سری A، استارتاپ پس از اثبات اولیه ایده و محصول خود، برای گسترش فعالیتها و تشکیل تیم بزرگتر، سرمایه میلیونی از صندوقهای سرمایهگذاری جذب میکند. در دور سری B، شرکت پس از رسیدن به معیارهای رشد و درآمد اولیه، با جذب سرمایه بزرگتر، کسبوکار خود را مقیاس میکند و به بازارهای جدید وارد میشود. در دور سری C، شرکت برای آمادهسازی عرضه اولیه و گسترش جهانی، با جذب سرمایه کلان از سرمایهگذاران استراتژیک، زیرساختها و عملیاتاش را تقویت میکند.
تمرکز سرمایه در دست معدود بازیگران و چالشهای تازهواردها
در سالهای اخیر، بخش بزرگی از سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی توسط تعداد محدودی از صندوقهای سرمایهگذاری بزرگ با سابقه موفقیت انجام میشود. ۷۵ درصد کل سرمایهها در سال ۲۰۲۴ تنها توسط ۳۰ صندوق برتر جذب شده است. ورود بازیگران جدید و صندوقهای کوچک بسیار دشوارتر شده و هر سال تعداد کمتری صندوق تازه تاسیس میشود. عملا سرمایهگذاران تازهوارد یا بیسابقه، برای جمعآوری سرمایه مورد نیاز خود با موانع بزرگی مواجهاند و هر سال تعداد صندوقهای جدید که موفق به جذب منابع شوند، کاهش پیدا میکند.

در واقع، ساختار جذب سرمایه به سمتی رفته که فقط صندوقهایی که سابقه عملکرد موفق و بازدهی قابلتوجه در سالهای گذشته دارند، میتوانند سرمایهگذاران را قانع کنند تا به آنها اعتماد کنند. این موضوع باعث شده تامین منابع مالی در صنعت بیوتکنولوژی به طور فزایندهای در دست عدهای محدود و شناختهشده باقی بماند. به گفته یکی از مدیران صندوقهای تازهتاسیس، «برای کسانی که هیچ سابقهای در این حوزه ندارند، جمعآوری سرمایه واقعا به طرز بیرحمانهای سخت شده است.» به همین دلیل، هر سال صندوقهای تازهکمتری به بازار وارد میشوند و برخی صندوقهای کوچک و نوپا حتی مجبور به تعطیلی شدهاند.
رکود در ادغام و تملیک (M&A) و نقش معاملات آسیایی
با وجود رکود کلی که بر بازار سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی حاکم است، هنوز هم در سال 2025 برخی معاملات بزرگ در زمینه خرید و ادغام شرکتها اتفاق افتاده است. برای مثال، شرکتهای بزرگ دارویی مثل Johnson & Johnson، Merck و GlaxoSmithKline در ماههای ابتدایی سال 2025 چندین معامله چند میلیارد دلاری را به سرانجام رساندند؛ از جمله خرید یک شرکت تخصصی در درمان بیماریهای عصبی با مبلغ 14.6 میلیارد دلار یا خرید یک شرکت فعال در درمان بیماریهای نادر به ارزش نزدیک به 4 میلیارد دلار. با این حال، مجموع مبلغ معاملات ادغام و تملیک نسبت به سالهای گذشته بسیار پایینتر است و بازار همچنان در مقایسه با سالهای پررونق قبل از 2020، کوچکتر باقی مانده است.

این موضوع نشاندهنده تغییر استراتژی خریداران در بازار سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی است. شرکتهای بزرگ دارویی و سرمایهگذاران ترجیح میدهند بیشتر سراغ داراییهایی بروند که یا داروهای آنها مجوز گرفته و یا در آستانه تایید نهایی قرار دارند. به بیان دیگر، تمایل به پذیرش ریسک کاهش یافته و معاملات بیشتر حول محور داراییهای کمخطر و محصولات نزدیک به بازار شکل میگیرد. در نتیجه، استارتاپهایی که هنوز در مراحل اولیه تحقیقاتی یا فاقد دادههای بالینی معتبر هستند، کمتر مورد توجه قرار میگیرند.
در همین حال، نقش چین در بازار سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی جهانی به طور چشمگیری افزایش یافته است. بر اساس دادههای جدید، داراییهای زیستفناوری چینی اکنون بیش از 30 درصد از کل معاملات لیسانس (Licensing deals) در غرب را به خود اختصاص دادهاند؛ عددی که نسبت به پنج سال پیش رشد ده برابری داشته است. سرعت بالای پیشرفت علمی، پشتیبانی گسترده دولت چین و تمرکز بر توسعه سریع داروها و فناوریهای نوآورانه باعث شده که شرکتهای غربی در هر تصمیم سرمایهگذاری جدید، ابتدا وضعیت رقبا و فناوریهای مشابه در بازار چین را بهدقت بررسی کنند.

علاوه بر این، چین با هزینه پایینتر و قابلیت انجام آزمایشهای بالینی با حجم بالاتر بیماران، نه تنها در تولید داروهای مشابه بلکه در ارائه راهکارهای نوآورانه و حتی «اولین در نوع خود» (first-in-class) نیز قدرتنمایی میکند. در نتیجه، سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی در سطح جهانی حالا به میدان رقابت تنگاتنگی تبدیل شده که شرکتهای چینی در بسیاری از حوزهها نه فقط یک گزینه ارزان، بلکه یک رقیب جدی و تعیینکننده هستند.
این تغییرات باعث شده که شرکتهای سرمایهگذار غربی همواره مجبور باشند پیش از هر معامله یا جذب سرمایه جدید، حضور و حرکتهای چین را در نظر بگیرند و استراتژی خود را مطابق با این واقعیت جدید تنظیم کنند. این وضعیت جدید، هم فرصتهایی برای دسترسی به داراییهای باکیفیت بالاتر ایجاد کرده و هم فضای رقابت و تصمیمگیری را برای بازیگران بازار سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی پیچیدهتر و چالشبرانگیزتر کرده است.
استراتژیهای جدید: ساخت شرکت برای فروش به داروسازیهای بزرگ
در گذشته، هدف اصلی بسیاری از استارتاپها و سرمایهگذاران این بود که شرکت را تا مرحله عرضه اولیه سهام (IPO) هدایت کنند و سپس از طریق ورود به بازار بورس به رشد و تامین مالی جدید برسند. اما حالا با توجه به رکود طولانی در بازار IPO و افزایش عدم قطعیت اقتصادی و سیاسی، تمرکز به سمت ساخت هدفمند شرکتها برای فروش به شرکتهای بزرگ داروسازی تغییر پیدا کرده است.
بر اساس دادههای تازه، بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر اکنون از همان ابتدا شرکتهایی را شکل میدهند که مدل کسبوکار، حوزه فعالیت و مسیر توسعه محصولشان، کاملا با نیازها و سلایق خریداران بزرگ داروسازی همخوانی داشته باشد. این استراتژی، نه فقط شفاف و هدفمند، بلکه اغلب سریعتر و کمریسکتر از مدل سنتی ورود به بورس محسوب میشود.
برای نمونه، صندوق Aditum Bio که توسط مدیران سابق نوارتیس ایجاد شده، بهطور خاص روی پروژههایی تمرکز میکند که بتوانند ظرف چند سال به سادگی توسط یک داروساز بزرگ خریداری شوند. این صندوق تکنولوژی یا داروهای با پتانسیل بالا را شناسایی کرده، آنها را با ساختار کوچک و چابک وارد مسیر کارآزمایی بالینی میکند و پس از ایجاد ارزش افزوده، شرکت را به فروش میرساند. مثالی شاخص از موفقیت این مدل، فروش شرکت Versanis Bio است که پس از جذب 70 میلیون دلار در دور اول سرمایهگذاری و توسعه یک آنتیبادی درمان چاقی، طی تنها دو سال به مبلغ 1.9 میلیارد دلار به شرکت Eli Lilly فروخته شد. این دارو اکنون در ترکیب با داروی معروف GLP-1 شرکت Lilly برای درمان چاقی آزمایش میشود.
در این مدل جدید سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی، حتی خود صندوقهای سرمایهگذاری بهنوعی نقش «اینکوباتور دیرهنگام» برای شرکتهای دارویی بزرگ را ایفا میکنند؛ یعنی ریسک مرحله تحقیق و توسعه را به عهده میگیرند، اما در نقطه مناسب، پروژه را برای ادغام و تملیک آماده میکنند. مدیران این صندوقها تصریح میکنند که از همان ابتدا مسیر توسعه محصول و انتقال فناوری را براساس آنچه داروسازان پنج سال آینده نیاز دارند، طراحی میکنند.
این روند باعث شده سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی، بهویژه برای استارتاپهایی با تیمهای چابک و داراییهای هدفمند، سریعتر به نتیجه برسد. البته این مدل چالشهای خاص خود را هم دارد؛ از جمله اینکه رقابت برای ورود به حوزههای مورد علاقه داروسازان (مانند درمان چاقی، بیماریهای متابولیک، یا تکنولوژیهای آنتیبادی نسل جدید) بسیار شدید شده و بسیاری از استارتاپها در حوزههای کمطرفدار یا کمتر اثباتشده، عملا از دسترسی به سرمایه و فرصت خروج محروم ماندهاند.
ظهور فناوریهای جدید و آینده تأمین مالی زیستفناوری
البته با وجود رکود عمومی در بازار سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی، سال 2025، تا حدی نشانههایی از بازگشت سرمایه و توجه به حوزههای نوآورانه را نیز نشان میدهد. یکی از مهمترین این حوزهها ویرایش ژن است که پس از چند سال رکود به علت چالشهای فنی و کمبود سرمایه، حالا دوباره مورد استقبال قرار گرفته است. در اوایل 2025 چند سرمایهگذاری چشمگیر در این بخش صورت گرفته است. برای نمونه، شرکت Tune Therapeutics موفق شد 175 میلیون دلار برای توسعه فناوری تنظیم اپیژنتیکی خود جذب کند؛ این فناوری به گونهای طراحی شده که با خاموش کردن DNA ویروسی در بیماران مبتلا به هپاتیت B مزمن، امکان درمان ریشهای بیماری را فراهم کند. همچنین شرکت Light Horse Therapeutics با جذب 82 میلیون دلار سرمایه و همکاری بزرگ با شرکت Novartis وارد مرحله توسعه فناوریهای مبتنی بر ویرایش ژن برای کشف اهداف دارویی جدید در حوزه سرطان شد.
این سرمایهگذاریهای جدید در شرایطی اتفاق افتاده که بسیاری از سرمایهگذاران در سال 2024 به دلیل ریسک بالا و مشکلات تولیدی و اجرایی، تمایل چندانی به سرمایهگذاری در درمانهای پیچیده مانند سلول درمانی و ژن درمانی نداشتند. اما حالا رویکردها تغییر کرده و بسیاری از سرمایهگذاران تلاش میکنند از ابزارهای نوین مانند ویرایش ژن برای تقویت روشهای متداولتر مثل داروهای مولکولی کوچک استفاده کنند تا ریسک اجرایی و موانع بازار را کاهش دهند.
همچنین روند سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی به گونهای تغییر کرده که سرمایهگذاران دیگر چندان به نوع دارو یا پلتفرم خاص وفادار نیستند. اکنون بیشتر روی کیفیت فرضیه علمی، سرعت عبور از ایده تا دادههای بالینی و میزان امکان تجاریسازی و مقیاسپذیری توجه میکنند. به عنوان نمونه، برخی از صندوقهای سرمایهگذاری اکنون از تیمهای کارآفرین میپرسند که آیا میتوانند یک ایده جذاب را ظرف 12 تا 24 ماه به مرحله ساخت کاندید دارویی برسانند و پس از آن در بازه 35 تا 70 میلیون دلاری، دادههای بالینی با کیفیت ارائه دهند یا خیر. اگر پاسخ مثبت باشد، سرمایهگذاری انجام میشود، صرف نظر از اینکه دارو از چه پلتفرم یا فناوریای استفاده کند.
این تغییر نگاه و توجه دوباره به فناوریهای جدید باعث شده امیدواریهایی برای موج جدید نوآوری و شکلگیری استارتاپهای موفق در سالهای آینده ایجاد شود. علاوه بر این، برخی صندوقها و شتابدهندهها سرمایهگذاریهای ویژهای برای حمایت از شرکتهای نوپا و طرحهای دانشگاهی در حوزه فناوریهای نوین، خصوصا ویرایش ژن و داروهای مبتنی بر RNA در نظر گرفتهاند که میتواند زمینهساز توسعه نوآوریهای بعدی در اکوسیستم سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی باشد.
بازتنظیم زیستفناوری، فرصتها و تهدیدها
در سال 2025، سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی وارد مرحله بازتنظیم جدی شده است؛ دورهای که با رکود چندساله، تمرکز سرمایه در دست بازیگران بزرگ و رقابت روزافزون چین بر صنعت سایه انداخته است. فشارهای اقتصادی، محدودیتهای بودجهای و سیاستهای جهانی باعث شده بسیاری از استارتاپها و شرکتهای کوچکتر از بازار حذف شوند یا با مشکلات جدی برای جذب سرمایه مواجه باشند. دادههای جدید نشان میدهد که اکوسیستم سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی روزبهروز به سمت تسلط شرکتهای قویتر و تیمهایی با سابقه موفقیت و دستاوردهای اثباتشده حرکت میکند. بسیاری از سرمایهگذاران دیگر ریسک ورود به پروژههای نوپا یا بدون داده بالینی قوی را نمیپذیرند و منابع مالی را به حوزههایی هدایت میکنند که بیشترین پتانسیل تجاری و احتمال موفقیت را دارند.
در مقابل، این شرایط باعث شده کیفیت علمی و استراتژیهای هوشمندانه به معیارهای کلیدی برای بقا و رشد تبدیل شوند. در شرایطی که ورود سرمایه دشوارتر و انتخابها محدودتر شده، استارتاپهایی که بتوانند ایدههای تحولآفرین و نوآوریهای قابل سنجش ارائه دهند و تیمی با تخصص و تجربه کافی داشته باشند، همچنان فرصت موفقیت دارند. همچنین نیاز جهانی به داروهای جدید و فناوریهای پزشکی پیشرفته، فرصتهای مهمی را برای آن دسته از کارآفرینان و دانشمندان ایجاد کرده که تمرکز خود را بر حل چالشهای جدی حوزه سلامت گذاشتهاند.
برخی از متخصصان معتقدند این بازتنظیم، سلامت اکوسیستم بیوتکنولوژی را در بلندمدت افزایش میدهد و از هدررفت سرمایه در پروژههای ضعیف جلوگیری میکند. اما نگرانیهایی هم وجود دارد که کاهش ورود بازیگران تازه و کاهش تنوع ایدهها، نوآوریهای آینده را محدود کند و ریسک اکوسیستم را بالا ببرد. به هر حال، در بازار پرنوسان امروز، آنچه موفقیت شرکتها را تضمین میکند، تمرکز بر علم واقعی، پیگیری محصولات تحولآفرین و تطبیقپذیری با شرایط جدید بازار سرمایهگذاری در بیوتکنولوژی است. سرمایه و اعتماد در این صنعت بازخواهد گشت، اما فقط به سراغ کسانی میرود که از این دوران سخت برای تقویت بنیان علمی و استراتژیک خود استفاده کرده باشند.